بازخوانی تصویر زن در سینمای فیلمساز فقید؛ مهرجویی میان نو و کهنه است نه مدرنیته و سنت
به گزارش خبرنگار مهر، نشست «بازخوانی تصویر زن در سینمای داریوش مهرجویی» با نگاهی به سهگانه «سارا»، «پری» و «لیلا» امروز پنجشنبه ۲۲ آذر با حضور و سخنرانی جمعی از کارشناسان در سالن ناصری مجموعه خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
مراسم با پخش سرود ملی جمهوری اسلامی ایران و تلاوت آیاتی از قرآن کریم آغاز شد.
سپس محمد سلیمی مجری برنامه پس از بیان خوشامدگویی به حضار از ساره سیاحی به نمایندگی از هیئت مدیره «موسسه راویان معنا و هنر افران» دعوت کرد تا روی صحنه حاضر شود. سیاحی در سخنان خود اظهار کرد: باید بکوشیم که با کمک همدیگر فرهنگ و هنر کشورمان به آگاهی بخشی بیشتری برسد؛ که این امر بدون حضور شما فرهنگدوستان میسر نخواهد بود. ما در این مراسم، در این راستا کنار هم جمع شدیم که در آثار استاد داریوش مهرجویی نماد و نشانه های زنانه را پیگیری و دنبال کنیم.
وی افزود: بیشک آگاهیم که مهرجویی مخصوصا در سهگانه سهگانه «سارا»، «پری» و «لیلا» به موضوع زن و زنانگی بسیار اهمیت داده است، باتوجه به تخصص فردی من که حوزه مد و پوشاک است آثار مهرجویی بسیار از لحاظ نماد و نشانههای موجود در لباس ها جذاب و حائز اهمیت است.
در ادامه با اجرای تکنوازی محمدرضا عزیزی مراسم ادامه پیدا کرد. پس از اجرای چند قطعه موسیقایی، کلیپی کوتاه از سهگانه آثار «سارا»، «پری» و «لیلا» زندهیاد داریوش مهرجویی پخش شد سپس اولین پنل پژوهشی مراسم با حضور مهدی انصاری، شادمهر راستین، رضا صائمی، ریحانه عابدنیا و الناز راسخ که دبیری این پنل پژوهشی را عهدهدار است آغاز شد.
الناز راسخ دبیر پنل سخنان خود را آغاز کرد و گفت: امیدوارم نکاتی که بیان میشود، شایسته استاد داریوش مهرجویی باشد و در این نشست بتوانیم جان کلام آثار استاد را منتقل کنیم هرچند که ما دستان کوچکی داریم و این امری دشوار است.
مهرجویی میان نو و کهنه و نه مدرنیته و سنت
شادمهر راستین بحث خود را با عنوان «تأثیرگذاری فضاسازی و طراحی بصری بر نشانه شناسی هویت زنان» در آثار مهرجویی آغاز کرد و گفت: آقای مهرجویی و نسل سینماگر آقای مهرجویی شکل جدید ارتباطی را در دهه ۴۰ و ۵۰ به وجود آوردند که عامل وجود پیوند در میانه نسلها بودند و متأثر روی افرادی که در راه و مسیر علوم انسانی قدم برمیدارند؛ میتوانم بگویم نسل ما و نسل شما شاهد تغییر رویکرد فلاسفه هستیم، چون در گذشته کمتر پیش میآمد که فلاسفه و یا حتی رونکاوان از هنر به طور مستقیم بهره گیرند اما اکنون کاملا برعکس است و مسیر تغییر کرده است. این تغییر مسیر سبب یک تحول است و دیگر هنر تاکیدی بر فلسفه ندارد و گویا عکس این موضوع صادق است و بیشتر فلسفه است که باید به توجیه هنر بپردازد.
وی افزود: فیلمساز امروزه لایههای محتوایی خود را در قصه میگذارد و همینجا کار فیلمساز تمام میشود و هیچ تشریح و تحلیلی خارج از فیلم توسط فیلمساز دیگر پذیرفته و منطقی نیست.
راستین در ادامه تصریح کرد: لازم است بیان کنم که قبل از هرگونه تحلیل از جهات مختلف اعم از زبانشناسی، نشانهشناسی و … فیلمهای مهرجویی یک فیلم است و در ابتدا جنبههای فیلمگونه خود را دارد و پس از آن میشود از جهاتی که عرض کردم بررسی شود؛ این نظر شخصی من است و نوع برخورد من با تمامی آثار سینمایی بدین شکل است. در سینمای مهرجویی ما از جایی به بعد با زنانی طرف هستیم که از طیف و طبقه عمومیتری از جامعه آمده است و از حالت منفعل خارج است، میتوان گفت که زنان در آثار مهرجویی پس از فیلم «بانو» کنشگر هستند و قصد دارند کاری در جامعه صورت دهند.
راستین در بخش پایانی سخنان خود گفت: در مقالات که در خصوص مهرجویی نوشتم و یا در پایاننامه هایی که با دوستانی در دانشگاه داشتم همیشه گفتهام که مهرجویی میان مدرنیته و سنت نیست بلکه میان نو و کهنه است.
تلاش لیلا برای رسیدن به مقام فاعلیت
سپس مهدی انصاری سخنان خود را پیرامون موضوع «دیگری درون متنی و دیگری برون متنی؛ تأملی پیرامون مفهوم هویت» در سینمای مهرجویی آغاز کرد و گفت: سخن خود را با مفهوم دیگری گفتمان فلسفی آغاز میکنم؛ مفهوم (دیگری) در گفتمان فلسفی از جایی به بعد اهمیت پیدا میکند و توصیف خود موکول میشود به نسبتها و فرایند نسبتها و این سیری طولانی است که از متفکرانی چون کانت و هوسرل شروع میشود تا هانا آرنت و … که بحث مفصلی است و به آن وارد نمیشوم.
وی افزود: لازم است بگویم که تفکر جدیدی نسبت به آفرینش وجود دارد این تفکر بدین شکل است که جهان پیش از آفرینش انسان، نه من بود و نه تو، بلکه منتو بود و در عبارت منتو تعریف میشد و این همان نسبتی است که اهمیت پیدا میکند، همان نکتهای است که مارتین هایدگر مطرح میکند تحت سیطره واژه (دازاین) که این واژه یعنی در هستی بودن و حضور داشتن و این حضور داشتن همان اتفاقی است که برای «لیلا» در سینمای مهرجویی اتفاق میافتد که او هم میکوشد که دازاین باشد و در هستی باشد.
وی بیان کرد: لیلا به حالت انفعالی زیست نمیکند و به تعبیر نیچه نمیخواهد که زندگی تنها به آن بگذرد، بلکه در تلاش است که در ریتم و جریان زندگی خللی ایجاد کند، به عبارت بهتر لیلا کوشید تا به مقام فاعلیتاش برسد و این به خودی خود یک کنش معاصرانه است.
ایجاد یک برساختگی اشتباه در هویت زن
رضا صائمی در این نشست پیرامون موضوع «برساختگی هویت زنانه» در سینمای مهرجویی صحبت کرد و در بخشی از سخنان خود گفت: وقتی از جنس صحبت میکنیم به طبع از یک امر زیستشناسی و فیزیولوژیکی حرف میزنیم اما موضوع جنسیت یک امر برساخته است. لازم است برای درک بهتر موضوع برساختگی هویت زنانه در سینمای داریوش مهرجویی به بیان دو نگاه بپردازیم، یکی موضوع خلق سوژگی توسط مهرجویی است که باید این را در قالب یک پرسش ارائه کرد و موضوع دوم بازنمایی هویت زنانه به وسیله روایتگری در سینما است که بر این باورم باید میان این دو موضوع حرکت کرد.
وی افزود: بر این باورم همین عنوانی که برای جلسه در نظر گرفته شده است که بازخوانی تصویر زن در آثار مهرجویی نکتهای غلط است که این پرسش را در آدم به وجود میآورد مگر زن چه موجود عجیب، غریب و اگزوتیکی است که نیاز به بازخوانی و بازنمایی دارد؟ و خود این سبب ایجاد یک برساختگی اشتباه است.
صائمی یادآور شد: در سینمای مهرجویی مخصوصا این سهگانه، مرد بیشتر نماد و نشانه سنت است و زن نمادی از مدرنیته که این سبب خلق تصویر منسجمی از زن کنشگر است.
عصیان گری سارا، گامی برای بلوغ هویت تازه
ریحانه عابدنیا آخرین سخنران این پنل، در سخنان خود تحت عنوان «در جستجوی خویشتن» تصریح کرد: در خصوص «سارا»، «پری» و «لیلا» که نمیشود با تعاریف معروف و مشهور فمینیستی کاراکتر ها را تعریف کرد، در دورانی زنها انتخاب شدند که شاید بتوان گفت زن آنطور که باید مورد توجه قرار نمیگرفت و زنها توسط مهرجویی انتخاب شدند برای سوژه شدن و مورد توجه قرار گرفتن؛ بنا به نظر یونگ که مردها میزانی زنانگی در روان خود دارند و در زنان نیز به همینگونه است، زنان مهرجویی وجه مردانه خود را در تمام عمر خود سرکوب شده دیده اند و در نهایت به نقطهای میرسند که با آنیموس (بخش روانی مردگونه) خود ملاقات پیدا میکنند و به ارتباط با آن موفق میشوند.
وی افزود: سارا هنگامی که با این بخش از روان خود ارتباط پیدا میکند دیگر حاضر نیست که به شیوه غریبانه و مظلومانه قبل ادامه دهد و با همه سختی های احتمالی که در مسیرش ممکن است قرار بگیرد، تصمیم میگیرد که جلوی همسر بایستد و هویت تازهای برای خود بسازد و در راه پختگی و بلوغ این هویت گام بردارد.
در ادامه حضار سوالات و ابهامات خود را از سخنرانان پرسیدند.
در بخش بعدی نشست، از فرشته حدادپور طراح لباس دعوت شد تا روی صحنه حاضر شود، حدادپور گفت: ما پس از مرگ تکاندهنده استاد مهرجویی مجموعه پروژه هایی را تعریف کردیم و علت این انتخاب، تاثیر بهسزای استاد روی موضوع زن در سینمای ایران بود؛ مفهوم و محتوای پایه این پروژه ها مبتنی بر سکانسهای برتر آثار آقای مهرجویی بوده است که ما با منتخب این سکانسها به ۲ مسیر سفر قهرمانی مرد و زن به صورت موازی برسیم و طراحیهایی را مبتنی بر همین موارد در مدیوم لباس و پوشاک انجام دهیم.
در پایان حاضران روی صحنه حاضر شدند و قاب خاطرهانگیز مریم زندی از زندهیاد داریوش مهرجویی را امضا کردند.