پای لنگ رسانههای غربی در گزارش واقعیتهای نسلکشی اسرائیل در غزه
به گزارش ایسنا، در ۱۴ ماه گذشته رژیم صهیونیستی دهها هزار فلسطینی را سلاخی میکند، همزمان به تدریج بازماندگان را از گرسنگی و بدون دسترسی به مراقبتهای پزشکی میکشد و انکار میکند.
رسانه انگلیسی میدلایستآی در گزارشی با این مقدمه و به قلم «جاناتو کوک» آورده است: نسلکشی میتواند با اتاقهای گاز اتفاق بیفتد یا با ماشین آلات یا میتوان آنها را با بمبهای ۲۰۰۰ پوندی و سایر تجهیزات کمکی انجام داد. نسلکشیها به ندرت یکسان به نظر میرسند اما همه آنها برای رسیدن به یک نقطه پایانی طراحی شدهاند و آن «حذف یک ملت» است.
عفو بینالملل، دیدهبان حقوقبشر و سازمان پزشکان بدون مرز (MSF) موافق هستند که «اسرائیل در تلاش برای نابودی است. قصد خود را کتمان نکرده است و این قصد با اعمالش در میدان تأیید میشود».
تنها نابینایان عمدی، که شامل سیاستمداران غربی و رسانههای آنها میشود، هنوز در انکار هستند. اما بدتر از انکار، آنها همچنان به تبانی فعالانه در این جنایت نهایی علیه بشریت ادامه میدهند و اسلحه، اطلاعات و پوشش دیپلماتیک اسرائیل برای نابودی را فراهم میکنند.
هفته گذشته، پزشکان بدون مرز گزارش خود را با عنوان «زندگی در تله مرگ غزه»، منتشر کردند و به این نتیجه رسیدند که اسرائیل عمداً «بافت جامعه را تخریب میکند».
این موسسه خیریه پزشکی خاطرنشان کرد: «خشونت به راه انداخته شده توسط نیروهای اسرائیلی باعث آسیب جسمی و روحی در مقیاسی شده است که هر سیستم بهداشتی کارآمدی را تحت تأثیر قرار میدهد، چه رسد به سیستمی که قبلاً توسط یک حمله کوبنده و محاصره ۱۷ ساله از بین رفته است».
پزشکان بدون مرز افزودند: «حتی اگر تهاجم امروز به پایان برسد، با توجه به مقیاس تخریب، تأثیر درازمدت آن بیسابقه خواهد بود». بازسازی جامعه و مقابله با پیامدهای سلامتی «نسلها» را درگیر میکند.
یافتههای پزشکان بدون مرز پس از گزارش ۱۸۵ صفحه ای دیدهبان حقوقبشر که نتیجهگیری میکرد اسرائیل مرتکب «اقدامات نسلکشی» میشود، به شدت دنبال شد.
این سازمان تمرکز خود را به یک سیاست اسرائیل محدود کرد: تلاش سیستماتیک آن برای محروم کردن مردم از دسترسی به آب – معیاری واضح از ، معیاری حیاتی برای قضاوت در مورد اینکه آیا کشتار جمعی به نسلکشی تبدیل شده است یا خیر.
اسرائیل عمدا فلسطینیها را میکشد
در یک کنفرانس خبری، «لاما فکیه» مدیر خاورمیانه دیدهبان حقوقبشر، گفت که تحقیقات آنها ثابت کرده است که اسرائیل «عمداً فلسطینیها را در غزه میکشد و از آبی که برای زنده ماندن نیاز دارند محروم میکند».
طبق این گزارش، اسرائیل این کار را در چهار حرکت هماهنگ انجام داد. خطوط لوله تامین آب خارج از غزه را مسدود کرده سپس برق پمپهایی را که منابع غزه از چاهها و کارخانههای نمکزدایی به آنها وابسته بود را قطع کرد. سپس، پنلهای خورشیدی را که پشتیبان مقابله با چنین قطعی برق بودند، از بین برد و در نهایت، خدمهای را که تلاش میکردند سیستم تامین آب را تعمیر کنند و کارکنان آژانس امدادی را که تلاش میکردند آبرسانی کنند، کشت.
بیل ون اسوالد، مدیر موقت اسرائیل و فلسطین سازمان دیدهبان حقوقبشر، گفت: «این یک سیاست جامع است که از دسترسی مردم به آب جلوگیری میکند». او افزود که این گروه «یک یافته بسیار واضح از نابودی» داشته است.
دیدهبان حقوقبشر گزارش بسیار گستردهتری از عفو بینالملل، شناختهشدهترین سازمان بینالمللی حقوقبشر در جهان را تکرار کرد.
در گزارش ۲۹۶ صفحهای که در اوایل دسامبر منتشر شد، عفو بینالملل به این نتیجه رسید که اسرائیل «بیوقفه و بهطور مستمر» در غزه نسلکشی میکند – یا همان طور که سازمان آن را به شکلی گرافیکیتر بیان میکند، «جهنم را شکل میدهد».
دوره تحقیقات عفو بینالملل در ژوئیه، پنج ماه پیش به پایان رسید. از آن زمان، اسرائیل تخریب شمال غزه را برای بیرون راندن مردم تشدید کرده است.
با این وجود، عفو بینالملل «الگوی رفتاری» را توصیف کرده که در آن اسرائیل عمداً مانع از کمکرسانی و تامین برق شده و آنقدر مواد انفجاری را در این منطقه کوچک منفجر کرد – معادل بیش از دو بمب هستهای – که سیستمهای آب، فاضلاب، غذا و مراقبتهای بهداشتی فرو ریخت.
اشاره شد که مقیاس این حمله باعث مرگ و ویرانی با سرعت و سطحی شده که در هیچ درگیری دیگر قرن بیست و یکم مشابه آن نبود.
اقدامات اسرائیل فراتر از جنایات جنگی است
«بودور حسن» محقق عفو بینالملل برای اسرائیل و سرزمینهای اشغالی فلسطین، گفت که اقدامات اسرائیل فراتر از جنایات جنگی مرتبط با درگیریها است: «این چیزی عمیقتر است».
عفو بینالملل با موافقت با کارشناسان بزرگ هولوکاست و نسلکشی، به این نتیجه رسید که در ماه مه گذشته، زمانی که اسرائیل شروع به تخریب رفح کرد، منطقهای در جنوب غزه که غیرنظامیان فلسطینی را بهعنوان جنگنده در آن جمعآوری کرده بود، از حد بالایی که برای اثبات نیت نسلکشی لازم بود، عبور کرد.
«آموس گلدبرگ» یکی دیگر از کارشناسان هولوکاست خاطرنشان کرد که «رافائل لمکین» محقق یهودی-لهستانی که اصطلاح «نسلکشی» را ابداع کرد، ۲ مرحله برای آن توصیف کرد. «اول انهدام گروه تعیین شده و دوم چیزی که وی «تحمیل الگوی ملی» مجرم خوانده است. ما اکنون شاهد مرحله دوم هستیم زیرا اسرائیل مناطق پاکسازی شده قومی را برای شهرکسازی اسرائیل آماده میکند.
گلدبرگ افزود: «مانند هر مورد دیگری از نسلکشی در تاریخ، در حال حاضر نیز انکار دستهجمعی داریم. هم اینجا در اسرائیل و هم در سراسر جهان.»
حتی کودکان را به ضرب گلوله میکشند
هاآرتص، روزنامه عبری زبان هفته گذشته شهادتهای سربازان اسرائیلی را منتشر کرد که ارتکاب جنایات جنگی در غزه را توصیف کردند. آنها تصویری از پاکسازی سیستماتیک را ترسیم میکنند که حتی از دیدگاه محدود آنها، به طرز شومی شبیه نسلکشی است.
سربازان توصیف میکنند که هر کسی را که در داخل به اصطلاح «مناطق کشتار» اعلام نشده حرکت میکند، حتی کودکان را به ضرب گلوله میکشند و سپس ادعا میکنند که آنها «تروریست» هستند. مردهها را میگذارند تا گله سگها بخورند. تنها کلمهای که یکی از نیروهای ذخیره اسرائیلی برای توصیف کشتار مکرر و عمدی کودکان در غزه توسط اسرائیل یافت، «شیطان محض» بود.
به گفته یکی از فرماندهان ارشد ذخیره که اخیراً از محاصره بازگشته است، ارتش اسرائیل «فضای بی قانونی را ایجاد کرده است که جان انسانها هیچ ارزشی ندارد». یکی دیگر میگوید واحدها برای اینکه ببینند چه کسی میتواند تعداد بیشتری از فلسطینیها را بکشد، رقابت میکنند، بیتفاوت به اینکه آنها مبارزان حماس هستند یا غیرنظامی. برخی دیگر این واحدها را مانند «شبه نظامیان مستقل» توصیف میکنند که توسط پروتکلهای نظامی مهار نشدهاند.
در مقاله هاآرتص به چگونگی اجرای نسلکشی غزه توسط ارتش اسرائیل اشاره شده است. پس از حمله حماس در هفت اکتبر ۲۰۲۳، رهبری نظامی تصمیمگیری را به فرماندهان میدانی محلی واگذار کرد. بسیاری از این فرماندهان در افراطیترین شهرکهای یهودینشین غیرقانونی در کرانه باختری از نظر مذهبی زندگی میکنند. آنها نه تنها برتری طلبان یهودی هستند، بلکه از خاخامهایی پیروی میکنند که معتقدند همه فلسطینیها، حتی نوزادان، تهدیدی برای یهودیان هستند و باید نابود شوند.
بدیهی است که گروهی از خاخام های مهاجر بانفوذ آموزههای نسلکشی خود را در کتابی به نام تورات پادشاه رسمی کردند.
یکی از فرماندهان ارشد که توسط هاآرتص شناسایی شده است، سرتیپ «یهودا واچ» شهرکنشین «کریات اربا» است که احتمالاً افراطی ترین شهرکسازی در کرانه باختری است. واچ سالها ریاست مدرسه آموزش افسران ارتش را بر عهده داشت و دیدگاههای افراطی خود را به نسل جدیدی از افسران منتقل میکرد که احتمالاً برخی از آنها اکنون در غزه تصمیمگیری میکنند. امروز او ریاست لشکر ۲۵۲ را بر عهده دارد که بسیاری از سربازانی که با هاآرتص صحبت میکردند در آن خدمت کردهاند.
یکی از افسران او توضیح داد که چگونه پس از شهادت «یحیی سنوار» رهبر نظامی حماس در ماه اکتبر، واچ یک جلسه رسمی برگزار کرد تا مشخص کند با جسد او چه باید کرد. او میخواست جسد سنوار را برهنه کند، در میدان عمومی بگذارد، تکهتکه کند و فاضلاب را روی بقایای آن بریزد.
گزارش شده است که او در یک سخنرانی خطاب به سربازان، دیدگاه نسلکشیای را که به طور گسترده در اسرائیل به اشتراک گذاشته میشود، تکرار کرده است که «هیچ بیگناهی در غزه وجود ندارد، حتی رئیس ظاهراً لیبرال اسرائیل، هرتزوگ، چنین گفته است».
اما به گفته یکی از افسران، واچ این دیدگاه را به یک «دکترین عملیاتی» تبدیل کرده است.
دیدگاه واچ در مورد فلسطینیها این است که «همه تروریست هستند و این بدان معناست که با توجه به اهداف صریح فعلی اسرائیل در غزه، همه باید کشته شوند».
هیچ چیزی در رسانهها تغییر نکرده است
میدلایستآی نوشته که هیچ کدام از اینها نباید ما را شگفت زده کند. سران اسرائیل از همان ابتدا قصد نسلکشی خود را اعلام کردند و بیش از یک سال پیش، سربازان اسرائیلی که در غزه خدمت میکردند، شروع به گفتن از ماهیت سیستماتیک جنایات جنگی اسرائیل کردند.
اما مانند همه چیز در مورد این نسلکشی، آن روایت ها هیچ تأثیری بر اجماع سیاسی و رسانهای غرب نداشت. هیچ چیزی تغییر نکرده است، حتی زمانی که خود سربازان جنایات خود را مستند میکنند و حتی زمانی که کارشناسان هولوکاست اسرائیل به این نتیجه میرسند که این جنایات یک نسلکشی است.
این شرط دائمی انکار جمعی چگونه ممکن است؟ هیچ چیز عادی یا طبیعی در مورد آن وجود ندارد.
نزدیک به یک سال از زمانی که دیوان بینالمللی دادگستری متشکل از بیش از ۱۲ قاضی معتبر بینالمللی، تصمیم گرفت که یک پرونده «قابل قبول» مبنی بر اینکه اسرائیل در حال انجام نسلکشی در غزه است، باز کند، گذشته است.
وضعیت غزه به طرز غیر قابل قبولی بدتر از ژانویه گذشته است که دادگاه حکم خود را صادر کرد اما باید چرخهای عدالت به آرامی بچرخد، حتی اگر غزه وقت نداشته باشد.
این شرط دائمی انکار جمعی چگونه ممکن است؟ هیچ چیز عادی یا طبیعی در مورد آن وجود ندارد. . فقط به این دلیل که ما در دنیایی زندگی میکنیم که میلیاردرها صاحب سیاستمداران و رسانههای ما هستند، به دادگاهها و گروههای حقوقبشری نیاز داریم تا آنچه را که میتوانیم به وضوح مشاهده کنیم که در حال پخش زنده در دستگاههای ماست را تأیید کنند.
تنها به این دلیل که ما در دنیایی زندگی میکنیم که متعلق به میلیاردرها است، همین دادگاهها و سازمانهای حقوقبشری ماههای طولانی را صرف سنجش شواهد میکنند تا از خود در برابر واکنشهای اجتنابناپذیر تهمتها با هدف بیاعتبار کردن کارشان محافظت کنند.
تنها به این دلیل که ما در دنیایی زندگی میکنیم که متعلق به میلیاردرهاست، این امکان وجود دارد، حتی پس از آن همه تأخیر، سیاستمداران و رسانههای ما یافتهها را نادیده بگیرند و مانند گذشته ادامه دهند. این سیستم به نفع مرکز امپراتوری ایالات متحده و کشورهای مشتری آن ساخته شده است. اگر شما یک دیکتاتور آفریقایی یا یک دشمن رسمی به اصطلاح غربی هستید، حداقلترین شواهد برای اثبات گناه شما کافی است. اگر تحت حمایت پدرخوانده ایالات متحده هستید، هیچ مدرکی برای حبس کردن شما کافی نخواهد بود. به عنوان یک حقیقت سیاسی ( realpolitik ) شناخته میشود.
اخبار بد، دفن میشوند
طبق این گزارش، همیشه نقش رسانههای غربی این بوده است که با وانمود کردن نسلکشی چیز دیگری به خورد ما بدهند. نخست، کشتار دستهجمعی فلسطینیها صرفاً به عنوان یک تمایل طبیعی توسط اسرائیل برای از بین بردن «تروریسم» در مرز خود پس از حمله حماس ارائه شد. این عمدتاً داستان «دفاع از خود» اسرائیل بود که به راحتی دهههای قبل را نادیده میگرفت که طی آن اسرائیل فلسطینیها را از سرزمینشان بیرون راند یا به طور کامل از سرزمین خود یا به محله یهودینشینان تبدیل شده بود، سپس این سرزمین را به طور غیرقانونی با شهرکهای یهودی به سبک آپارتاید مستعمره کرد. و گتوهای فلسطینی را تحت سلطه نظامی وحشیانه اسرائیل قرار داد.
در پوشش خبری پس از هفت اکتبر، فلسطینیها – که مدتها قربانی یک اشغال غیرقانونی بودند – بهعنوان مقصر اصلی درد و رنج خود تلقی میشدند. پیشنهاد هر چیز دیگری – نگرانی از اینکه نسلکشی در حال آشکار شدن است – نشانه مطمئنی از یهودستیزی بود. سپس، با تشدید کشتار – همانطور که غزه با خاک یکسان شد، بیمارستانها ویران شدند، جمعیت به طور دستهجمعی با محاصره کمکها مجازات شدند – داستان اصلی متزلزل شد.
اکنون که ادامه تظاهر به اینکه اسرائیل خواهان صلح است، نادیده گرفتن این واقعیت که کشتار را گسترش میدهد، نه مهار آن، غیرممکن میشود، استراتژی رسانهای بار دیگر تغییر کرده است. همانطور که عمر بارتوف و آموس گلدبرگ محققین هولوکاست اسرائیل هشدار میدهند، همانطور که نسلکشی به «مرحله نهایی» خود میرسد – رسانهها تا حد زیادی علاقه خود را از دست دادهاند. اگر هیچ راهی برای ۲ طرف نسلکشی وجود ندارد، پس باید ناپدید شود و در سرزمین رسانه، همیشه داستان دیگری وجود دارد که میتوان آن را تبلیغ کرد.
همیشه به جای نگرانکنندهترین سرنخ، صفحه اول دیگری وجود خواهد داشت که در آن رهبران غربی و رسانهها، مشارکتکننده کامل در نابودی مردمی با پخش زنده هستند.
این زمینهای برای درک خستگی جمعی رسانههاست، زیرا سه گزارش نسلکشی یکی پس از دیگری در این ماه حذف شدند. اتهامات اسرائیل مبنی بر یهودیستیزی گزارش عفو بینالملل کاملاً قابل انتظار بود.
بیبیسی یک مطالعه موردی در مورد چگونگی دفن اخبار بد بود. برنامههای خبری تلویزیونی شاخص آن – منبع خبری غالب برای بریتانیاییها – این داستان را به طور کامل نادیده گرفتند. در همین حال، پسر عموی بیچارهاش، کانال خبری ۲۴ ساعته، که مخاطبان بسیار کمتری را جذب میکند، به گزارش عفو بینالملل اشاره کرد، اما در توضیح آن نوشت: «اسرائیل ادعاهای «ساختگی» نسلکشی را رد میکند.
به عبارت دیگر، وقتی بیبیسی پوشش بسیار محدودی ارائه کرد، از داستان خبری یافتههای عفو بینالملل صرفنظر کرد و مستقیماً به واکنش خشمآمیز و قابل پیشبینی اسرائیل رفت. در تحقیقی که هفته گذشته برای Drop Site News انجام شد، «اوون جونز» ستوننویس گاردین با ۱۳ کارمند فعلی و اخیراً جدا شده بیبیسی صحبت کرد. آنها گفتند که پوشش این شرکت از غزه به شدت برای ارائه اقدامات اسرائیل مطلوب بود.
در یک گفتوگوی واتساپی برای سردبیران، خبرنگاران و تهیهکنندگان ارشد بیبیسی خاورمیانه، یکی از شرکتکنندگان – که از عنوان «ادعاهای ساختگی» خشمگین شده بود – نوشت: «این یک هدف آشکار برای کسانی است که میگویند ما از ناراحت کردن اسرائیلیها میترسیم و داستانهایمان را در روایت «اسرائیل میگوید» بیان میکنیم.»
وبسایت بیبیسی که تا حد زیادی تأثیرگذارترین منبع خبری آنلاین انگلیسی زبان است، بهطور غیرقابل توضیحی گزارش عفو بینالملل را به مدت ۱۲ ساعت پس از لغو تحریم نادیده گرفت. حتی پس از آن، برای هفته بعد، در فهرست «اسرائیل-غزه» در صفحه اول وبسایت قرار نگرفت و یافتن آن را غیرممکن ساخت. این الگو مدتهاست که در پوشش بیبیسی از اسرائیل و فلسطین صادق بوده است، اما از زمانی که خطرات اسرائیل با نسلکشیاش مطرح شد، بسیار آشکارتر شده است.
همانطور که تحقیقات جونز فاش میکند، مدیریت بیبیسی به شدت کنترل پوشش غزه را به تعداد کمی از روزنامهنگاران محدود کرده است که میدانند از نزدیک با دیدگاه اسرائیل نسبت به رویدادها ارتباط برقرار میکنند.
الگوریتمهای جعلی کاری که بیبیسی انجام داده است، استثنا نیست. به محض اینکه نوری به تاریکی رسانههای دولتی و میلیاردر تابیده میشود، همیشه همان تصویر ظاهر میشود. هفته گذشته، تحقیقات نشان داد که متا، شرکتی که فیسبوک و اینستاگرام را در اختیار دارد، عمداً الگوریتمهای خود را برای سرکوب گزارشهای بزرگترین منابع خبری فلسطینی درباره جنگ غزه دستکاری کرده است.
فرهنگ ترس در اتاق خبر حاکم است
خبرگزاریهای فلسطینی پس از حمله شاهد کاهش چشمگیر دیدگاههای آنها در پلتفرمهای متا بودند – به طور متوسط ۷۷ درصد – در حالی که انتظار میرفت که بینندگان بسیار بیشتری داشته باشند. در مقابل، دیدگاههای رسانههای خبری اسرائیل به شدت افزایش یافت.
هفته گذشته، بیش از دوجین افشاگر دویچهوله، معادل تلویزیون دولتی بیبیسی در آلمان، به الجزیره فاش کردند که وقتی صحبت از پوشش انتقادی اسرائیل به میان میآید، فرهنگ ترس در اتاق خبر حاکم است. گزارشهای مشابه از سوی کارکنان افشاگر ماهیت تقلبی پوشش – همیشه به نفع اسرائیل – در سایر رسانههای اصلی، از سیانان گرفته تا نیویورک تایمز و خبرگزاری آسوشیتدپرس را افشا کرده است. در واقع، همان دستور کار خبری را میتوان در هر اتاق خبر در هر رسانه شرکتی یافت.
یک نسلکشی که آشکار میشود، نمیتواند بدون هزینههای هنگفت رسانههای وابسته برای بستن چشمان مخاطبان، عادی جلوه کند تا ما را در بی تفاوتی هیپنوتیزم کند.
در پایان این گزارش آمده است: ما هنوز به این موسسات اعتماد داریم، حتی اگر کارکرد اصلی آنها متقاعد کردن ما باشد – به جای قبول این واقعیت که آنها در خدمت منافع ساختارهای بزرگتر شرکتی هستند که به آنها تعلق دارند. اما همچنین، این بخشی از آرایش روانی ما است که نمی توانیم به طور نامحدود توجه خود را به اخبار بد حفظ کنیم. تماشای یک نسلکشی هفته به هفته، ماه به ماه، و ناتوانی در انجام کاری برای جلوگیری از آن، آسیب وحشتناکی بر سلامت روان ما وارد میکند. ساختارهای شرکتی که بر رسانههای ما نظارت میکنند، این را به خوبی درک میکنند. به همین دلیل است که آنها احساس ناتوانی را در بین مخاطبان خود پرورش میدهند.
انتهای پیام