درمان روان، گرفتار در تله قیمتها!
خبرگزاری مهر، گروه مجله _ مبینا افراخته: میگفت: «تعرفه روانشناسی سر به فلک کشیده فقط اونایی که کار بلد نیستن کم میگیرن و بعد از اینکه جا افتادند قیمت را بالا میبرند. امروز یکی به من گفت ساعتی سه تومن…»
ابتدای شروع سال ۱۴۰۳ بود که روابط عمومی سازمان نظام روانشناسی و مشاوره، تعرفه تصویبی خدمات روانشناسی و مشاوره را ابلاغ کرد. براساس این ابلاغ، تعرفههای خدمات روانشناسی و مشاوره سال ۱۴۰۳ در مقطع کارشناسی ارشد ۳۲۱ هزارتومان و برای مقطع دکترا ۳۷۸ هزارتومان تعیین شد. همچنین براساس سوابق حرفهای از زمان دریافت پروانه تخصصی برای افراد با سابقه کار بالای ۱۵ سال، پانزده درصد به مبلغ پایه اضافه میشود.
اما تنها با چند تماس با کلینیک و مطبهای روانشناسان و جویای تعرفهها شدن میتوان فهمید که این ابلاغ در نظر اکثریت آنها صرفاً جنبه نمادین داشته و رقم جلسات مشاوره که بین مدت زمان ۴۵ تا ۶۰ دقیقه هستند، گاهی سر به فلک کشیده و از رقم یک میلیون تومان هم گذر میکند. و این درحالی است که جلسات مشاوره در اکثر مواقع پی در پی و بلندمدت خواهد بود. همین موضوع مراجعه به پزشک روانشناس و مشاور را تبدیل به یک کالای لوکس کرده است.
حق ویزیتهای نجومی و ترس از عدم توانایی در پرداخت
جدای از تمام اینها شخصی که خود را نیازمند به روانشناس میداند باوجود تعرفههای نجومی ویزیت از مراجعه به مطبهای روانشناسی و درمان امتناع میکند. تصور کنید یک کارمند دولتی که ۱۰ میلیون تومان پایه حقوق دارد و حالا به دلیل هجوم مشکلات، روانش احتیاج به درمان پیدا کرده و به گفته روانشناس به مدت یکسال هفتهای یک بار باید برای مشاوره به مطب مراجعه کند و هر هفته مبلغی بالغ بر یک میلیون تومان را بهعنوان ویزیت به جیب آن متخصص واریز کند. در خوشبینانهترین حالت جمع این رقم ویزیت در پایان یک سال به رقمی نزدیک به ۵۰ میلیون تومان میرسد که بدون شک این عدد در برآورد هزینه و درآمدهای شخصی با شغل کارمندی جایی نخواهد داشت.
«ریحانه» ۲۲ ساله است و چند وقتی است که نیاز به مشورت با یک روانشناس را در زندگیاش احساس میکند. اما ترس از عدم توانایی برای پرداخت مبلغ ویزیت مانع از این میشود که او سراغ یک روانشناس برود. او میگوید: «بهنظرم تراپی در زندگی هرکسی لازمه. من هم خیلی وقت است که به دلیل پیشامدهای شخصی زندگیام نیاز دارم که به تراپیست مراجعه کنم. اما راستش را بخواهی آنقدر هزینههای ریز و درشت دارم که هربار تصمیم میگیرم به روانشناس مراجعه کنم و به پولش فکر میکنم کلاً پشیمان میشوم. من هم که درآمد آنچنانی ندارم. ترجیح میهم آن مبلغ را خرج اولویتهای دیگر زندگیام بکنم.»
«مهدی» هم که دو سالی جلسات روان درمانیاش را مداوم دنبال میکرده، در واکنش به افزایش تعرفههای روانشناسی میگوید: «من یک کارمندم که قبلاً نزدیک به دو سال میرفتم جلسات روان درمانی، محل کارم عوض شد و بهناچار الان دارم با حقوقی برابر با آن چیزی که در سال ۹۹ میگرفتم کار میکنم. مجدداً تصمیم گرفتم روان درمانی را شروع کنم و متوجه شدم درمانگرم به نسبت پارسال هزینه جلسه را دو برابر کرده و طول مدت جلسه را هم کاهش داده، در حالی که حقوق من تقریباً نصف شده، تصمیم گرفتم به جای ماهی ۳ میلیون و دویست (که تقریباً نصف حقوقم هست) هزینه جلسه روان درمانی، ماهی یک میلیون خرید درمانی کنم و با مسکنهای لحظهای روزگارم را بگذرانم.»
تعرفههای سلیقهای روانشناسان
محله و منطقهای که مطب یا کلینیک روانشناسی در آن قرار گرفته یکی دیگر از عواملی است که هزینه و تعرفههای جلسات روانشناسی یک مشاور را تحت الشعاع قرار میدهد. برای تأیید این دیدگاه تنها کافی است کلیدواژه «کلینیکهای روانشناسی» را جستجو کنید تا انواع و اقسامی از پزشکان با تعرفههای رنگ و وارنگ لیست شوند. در یکی از همین سایتهای معرفی، پزشکی با سه مطب در سه منطقه مختلف تهران، بسته به منطقه موردنظر آن مطب تعرفههای متفاوتی نیز اعلام کرده است.
به عنوان مثال، بیمارانی که به مطب منطقه یک تهران مراجعه میکنند با رقم ۷۳۸,۰۰۰ هزار تومان و درمقابل مراجعه کنندگان همان پزشک در محدوده نسیم شهر نیز با مبلغ ۵۳۰ هزار تومان ویزیت میشوند.
روانشناس دیگری در منطقه پاسداران تهران به ازای ۵۰ دقیقه مشاوره حضوری یک میلیون تومان و روانشناس دیگری در محله سعادت آباد به ازای هر ۶۰ دقیقه ۸۰۰ هزار تومان حق ویزیت دریافت میکند. از سویی دیگر روانشناسی با مدرک کارشناسی ارشد مشاوره راهنمایی در میدان پونک تهران به ازای ۶۰ دقیقه مشاوره حضوری ۷۰۰ هزار تومان و همینطور ۳۰ دقیقه مشاوره تلفنی ۳۰۰ هزارتومان دریافت میکند.
نیاز سلامت روان به کمک بیمه
باوجود اینکه تعرفه خدمات امسال با افزایش ۴۰ درصدی همراه بوده اما باز هم صدای گلایه مشاوران و روانشناسان را بلند کرد. آنها معتقدند که تعرفههای تعیین شده با گرانی اجاره مطب، پرداخت حقوق پرسنل و دیگر هزینههای جانبی نمیخواند و همین موضوع نیز باعث شده در تعیین قیمت حق ویزیتها سلیقهای عمل کنند.
سال گذشته مدیر عامل سازمان بیمه سلامت ایران اعلام کرد که سازمان بیمه سلامت خدماتی مانند رواندرمانی فردی، خانواده درمانی، گروه درمانی و خدمت مشاوره (این خدمت در مراجعه اول به دکتری روانشناس بالینی تحت پوشش است) را تحت پوشش قرار داده است و سهم پرداختی سازمان در بخش سرپایی جهت خدمات فوق، معادل ۷۰ درصد تعرفه دولتی است، همچنین علاوه بر پوشش فوق در صورتی که بیمهشدگان مشمول کاهش فرانشیز حمایتی و یا مزایای صندوق بیماریهای خاص، صعب العلاج و نادر باشند به تناسب بیماری، میزان پوشش هزینه خدمات توسط سازمان بیمه سلامت افزایش مییابد.
اما در همان زمان رئیس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور درباره تحت پوشش بیمه قرار گرفتن خدمات روانشناسی گفته بود که بیمه در حال حاضر صرفاً شامل روانشناسان با مدرک کارشناسی ارشد یا دکتری روانشناسی بالینی یا سلامت میشود و سایر گرایشات روانشناسی در بیمه نیامده است. به طور جدی دنبال این هستیم که در این حوزه با انجام مذاکرات، تمام گرایشات روانشناسی و مشاوره مشمول بیمه شوند.
باوجود اینکه بخشی از خدمات روانشناسی و مشاوره تحت پوشش بیمه سلامت قرار گرفته اما به طور کلی شاید بتوان گفت برعهده گرفتن کجدار و مریز بیمه ایران در مورد خدمات روانشناسی و مشاورهای یکی از دلایل اعتراض هر دو طرف یعنی روانشناسان و مراجعه کنندگانشان شده و کمک بیمهای برای همه گرایشهای این حوزه بتواند مقداری از این مشکلات را بهبود ببخشد و حوزه سلامت روان را از حاشیه خارج کند.
نگاه جدیتر به سلامت روان
در دنیایی که فشارهای اقتصادی، اجتماعی و شخصی روزبهروز بیشتر میشوند، سلامت روان دیگر یک نیاز لوکس یا انتخابی نیست، بلکه یک ضرورت اساسی برای زندگی سالم و کارآمد است. با این حال هزینههای بالای مشاوره و رواندرمانی این نیاز حیاتی را برای بسیاری از افراد به یک رؤیای دستنیافتنی تبدیل کرده است.
در شرایطی که بسیاری از خدمات درمانی جسمی تحت پوشش بیمه قرار دارند، چرا سلامت روان که تأثیر مستقیم بر کیفیت زندگی، بهرهوری اجتماعی و حتی سلامت جسمانی دارد، از این حمایت بیبهره است؟ آیا درمان افسردگی، اضطراب یا اختلالات روانی کماهمیتتر از درمان بیماریهای جسمی است؟
هزینههای سنگین جلسات تراپی باعث شده است که بسیاری از افراد، حتی کسانی که به شدت به کمک روانشناسی نیاز دارند، از مراجعه به متخصصان منصرف شوند. این موضوع نهتنها سلامت فردی، بلکه سلامت اجتماعی را نیز تهدید میکند. ناتوانی در دریافت کمک، میتواند منجر به افزایش مشکلاتی مانند افسردگی شدید، کاهش بهرهوری کاری، افزایش تنشهای خانوادگی و حتی بروز آسیبهای اجتماعی شود.
در بسیاری از کشورهای توسعهیافته، خدمات روانشناسی تحت پوشش بیمه قرار دارند، زیرا سلامت روان، بخشی جداییناپذیر از سلامت عمومی جامعه در نظر گرفته میشود. در ایران هم ضروری است که بیمهها به جای کمنادیده گرفتن این حوزه، راهکارهایی برای پوشش هزینههای رواندرمانی ارائه دهند. عدم حمایت بیمهای از سلامت روان، تنها باعث گسترش مشکلات روانی و اجتماعی میشود. آیا زمان آن نرسیده است که به این نیاز حیاتی، مانند سایر بخشهای درمانی، نگاه جدیتری شود؟